دكتر محمدحسين پناهي

- مدیر مسئول دوفصلنامه دانش بومی ایران
- عضو هیأت تحریریه فصلنامه مطالعات اجتماعی - روانشناختی زنان
- سردبیر فصلنامه علوم اجتماعی
- عضو هیأت تحریریه فصلنامه فرهنگ در دانشگاه اسلامی
- عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی


دکتر احمد غیاثوند


بي ترديد جامعه ايران در ابعاد مختلف در حال تغيير و دگرگوني است؛ به گونه‌اي كه نظم سنتي جامعه ايران در چند دهه اخير رو به تغيير نهاده و در حال مدرن شدن پيش مي‌رود. در این میان می توان به مواردی چون: تغییرات شاخص‌های جمعیتی، ترکیب طبقات و اقشار اجتماعی، ميزان شهرنشيني، گسترش آموزش عالي، ورود زنان به عرصه اجتماع، وضعیت طبقات پایین و آسیب پذیر جامعه، مسائل و انحرافات اجتماعی، ترکیب نیروهای انسانی، جواني جمعيت، وضعیت اقوام مخلتف، وضعیت گذران اوقات فراغت، و ... اشاره کرد، که همه از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند.

در اين ميان فهم و توصيف این دگرگوني ها و درك خطوط اصلي این تحولات در حوزه های مختلف جامعه يكي از مهمترین وظايف صاحبنظران و اصحاب علوم اجتماعي است. در واقع با توجه به شرايط فرهنگي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي رو به تحول جامعه ايران، سازماندهي امور كشور نيازمند الگوست كه هم مبتني بر پیشرفت و نيز  متناسب با ساختار بومی و ديني جامعه باشد؛ یعنی باید منجر به بهبود وضع موجود شود، و هم با مقتضیات فرهنگ اجتماعي جامعه و مختصات آن همسو و هم‌جهت باشد.

اين تحولات به نوبه خود چالش ها و مسائل مختلفي را به همراه داشته و دارد، كه فلسفه تأسيس انديشكده «امور اجتماعي، جمعيت و نيروي انساني» در اين راستاست. از سويي با عنايت به تعريف انديشكده به «اتاق فكر»، در صد پيوند علم و دانش با حوزه سياست‌گذاري اجتماعي هستيم تا بتوان راهبردهاي مقتضي را در اين خصوص تهيه و تدوين نمود. بنابراين عمده كاركرد اين انديشكده كمك به توسعه و پيشرفت اجتماعي جامعه ايران در ابعاد و سطوح مختلف مي‌باشد.

در واقع انديشكده امور اجتماعي، جمعيت و نيروي انساني  هسته‌اي مركزي و كانوني براي گردهم آمدن اساتيد، پژوهشگران و مسئولان امور اجتماعي كشور در قالب يك اتاق فكر است، تا بتوانند بحث و گفتگوي آزاد، منطقي و علمي را از طريق همكاري و همفكري مستمر و پيوسته در موضوعات اجتماعي و جمعيتي پيش‌ ببرند، و در نهايت با بررسی وضع موجود، وضع مطلوب، سیاست ها و برنامه های موجود، و راهکارهای تحقق اهداف، دست به تدوين سند جامع امور اجتماعي كشور بپردازند.

در راستاي انجام اين كار، داشتن جهت‌گيري تاريخي نسبت به موضوعات اجتماعي از منظر توجه به فرهنگ ديني و ايراني براي كمك به تحليل جامع تر و کامل تر از جامعه مهم به نظر مي‌رسد؛ در عين اينكه بررسي تجربي و بهره‌مندي از نتايج كمي و كيفي مطالعات اجتماعي درك ما را از تحولات حاضر روشن مي‌سازد. همچنین بهره‌مندي از نظريه، تجربيات و داشتن ديدگاه تطبيقي با ديگر كشورهاي همسايه، مسلمان و غربي جايگاه و اهميت پرداخت بدين مسائل و تحولات را بهتر مشخص خواهد ساخت.


در زمينه تعريف قلمرو موضوعي، اين انديشكده بر حسب موضوع رشته‌هاي دانشگاهي قابل تقسيم به دو بخش اساسي «امور اجتماعي» و «امور جمعيتي» است كه در قالب مجموعه علوم اجتماعي قابل مطالعه است.

چنانچه بخواهيم از منظر جامعه‌شناسي به تفاوت امور اجتماعي با امور جامعه، تأملي داشته باشيم مي‌توان گفت: تاريخ تفكر اجتماعي تمايز مفهومي مشخصي را بين جامعه و اجتماع نشان نمي‌دهد (ويليامز 1977، فريزبي و ساير 1986). اين عدم تمايز مفهومي بين جامعه و اجتماع در ميان متفكرين اجتماعي ادامه دارد تا اينكه با اوج چهار فرايند صنعتي شدن، شهرنشيني، خردورزي و ديوان‌سالاري (بوروكراتيزاسيون) به تدريج مفاهيمي نظير جامعه بازاري، جامعه مدني، جامعه سياسي، جامعه عادل و غيره در آثار متفكراني نظير هابز، لاك، هگل و ديگران ظاهر گشت. به هر صورت با تشديد تفكيك اجتماعي و تقسيم كار اجتماعي در اثر چهار فرايند فوق‌الذكر، بتدريج دو مفهوم جامعه و اجتماعي در تقابل با يكديگر قرار گرفتند. اين تقابل در نظريه تونيس و ساير نظريه‌هاي دو قطبي متبلور شد. بر اين اساس گمين‌شافت (Gemeeinschaft) و گزل‌شافت (Gesellschaft) به معناي اجتماع (Community) و جامعه (Society) از ابداعات فريناندتونيس است.

حدود اواسط قرن بيستم، برخي از جامعه‌شناسان در صدد برآمدند تا دو مفهوم اجتماع و جامعه را در تقابل با يكديگر نبينند؛ بلكه اولي را به عنوان زير مجموعه‌اي از دومي بدانند. از نگاه اين جامعه‌شناسان اجتماع يك بعد اساسي جامعه امروز است (پارسونز و همكاران 1976، گلدنبرگ 1987، باري وبركويتز 1988، مونچ 1988، آلكساندر 1988، فارارو 1989، و غيره) به نظر اين گروه از جامعه‌شناسان پايه پيش عقلاني نظم اجتماعي در جامعه مدرن عاطفه است و روابط گرم و دوستانه و انجمني در كنار ساير روابط اجتماعي در جامعه جاري و ساري است (به نقل از چلبي، 1375). در اين مطالعه مراد از امور اجتماعي پذيرفتن برداشت اخير است.

در بحث از امور جمعيتي مي‌توان گفت: جعيت‌‌شناسي علمي است كه جمعيت‌هاي بزرگ در حال تغيير انساني را به لحاظ حجم، توزيع و تركيب، تغييرات در حجم و توزيع و تركيب، و عوامل اين تغييرات ـ شامل باروري، مرگ و مير و مهاجرت ـ را مطالعه مي‌كند. اين تعريف، با كمي اختلاف، تعريفي است كه هاوزر و دانكن از جمعيت‌شناسي مي‌دهند (Hauser and Duncan, 1969: 2). بنابراين جمعيت شناسي علمي است كه به مطالعه ساختمان و تحول و حركات جمعيت در زمان و مكان مي‌پردازد. پس اين رشته داراي چهار زمينه اصلي است: حجم جمعيت، توزيع جمعيت، تركيب جمعيت، حركات جمعیت.

در مجموع از بررسي حاصل مي‌توان نتيجه گرفت: انديشكده امور اجتماعي، جمعيت و نيروي انساني داراي دو قلمرو اساسي است:

 الف) قلمرو امور اجتماعي: اين بخش داراي دو محور امور كنش اجتماعي و ساختار اجتماعي مي‌باشد. همچنين ابعادي مختلف اين بخش شامل سبك زندگي، كيفيت زندگي، سرمايه اجتماعي، آموزش و توسعه شهروندي، خردورزي و عقلانيت جمعي، رفتارهاي اجتماعي، ارتباطات اجتماعی، هويت اجتماعي، زنان، جوانان، كودكان و نوجوانان، سالمندان، اقوام، طبقات اجتماعي و قشربندي سازمان‌هاي اجتماعي، آسيب‌هاي و انحرافات اجتماعي هستند.

ب) قلمرو امور جمعيتي: در زمينه بخش جمعيتي دو محور جمعيت و نيروي انساني از هم تفكيك شده كه داراي ابعادي از قبيل؛ حجم جمعيت، حركات جمعيت، تركيب جمعيت، توزيع جمعيت، وضع فعاليت، وضعيت اشتغال و بيكاري مي‌باشد.


ـ وزارت ورزش و جوانان

ـ وزارت كار و امور اجتماعي

ـ سازمان امور زنان و خانواده  رياست جمهوري

ـ معاونت امور اجتماعي و فرهنگي شهرداري تهران

ـ معاونت اجتماعي نيروي انتظامي

ـ سازمان بهزیستی کشور

ـ معاونت امور اجتماعي و شوراهاي وزارت كشور

ـ مركز منطقه‌اي مطالعات و پژوهش‌هاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه

ـ شوراي عالي انقلاب فرهنگي

ـ انجمن جامعه‌شناسي ايران

ـ انجمن جمعيت‌شناسي ايران

ـ انجمن مطالعات فرهنگي و ارتباطات


 

عنوان اندیشکده مرتبط

نوع و موضوع ارتباط

فرهنگ

يك جامعه از عناصري چون؛ فرهنگ، ساختار اجتماعي، نهادهاي اجتماعي و كنش‌هاي اجتماعي تشكيل شده است. پس فرهنگ يكي از اين عناصر مهم مي‌باشد.

خانواده

خانواده به عنوان يكي از نهادهاي اجتماعي محسوب مي‌شود.

معنويت، مسجد و امور عبادي، مباني و فقه

دين جزء فرهنگ يك جامعه به حساب مي‌آيد. و در مباحث جامعه‌شناختي، تلاقي امور ديني و اجتماعي در قالب جامعه‌شناسي دين قابل مطالعه است.

اقتصاد

مباحث اقتصادي نقطه مقابل مباحث جامعه‌شناسي است؛ در آن حوزه ما توليد كالا و سودآوري را داريم و در اين حوزه توليد هنجار، ارزش و تعهد اجتماعي را داريم.

عدالت

عدالت به نوبه خود در يك بستر و فضاي اجتماعي معنا پيدا مي‌كند. بنابراين مطالعه عدالت اجتماعي بحث مهم و قابل توجهي است.

سلامت و تأمين اجتماعي

بحث تأمين اجتماعي يكي از مؤلفه‌هاي كيفيت زندگي و نيز از ابعاد توسعه اجتماعي است.

سياست

تاثير نيروهاي اجتماعي بر سياست از مباحث اساسي جامعه‌شناسي سياسي محسوب مي‌شود.

تربيت

امور تربيتي و اجتماعي‌شدن نيز در ارتباط با اين انديشكده معنا پيدا مي‌كند.

رسانه و ارتباطات

پرداختن به امور رسانه و ارتباطات در زير مجموعه علوم اجتماعي قرار دارد.