حکمت‌های عملی ایرانیان؛ پشتوانه تاریخی تمدن در ایران

 در دنیای معاصر که جریان‌های فلسفی و معرفتی غرب به طور غالب بر فضای علمی و فرهنگی جهان سایه افکنده‌اند، بازخوانی و بازشناسی حکمت‌های عملی ایرانی و نقش آن در شکل‌دهی به علوم انسانی ضروری به نظر می‌رسد.

در ادامه نشست‌های مبانی ایران شناختی پیشرفت، نشست تخصصی و علمی "حکمت‌های عملی ایرانیان" به‌ویژه به جایگاه حکمت ایرانی در برابر سیطره معرفتی غربی پرداخته شد، این

نشست فرصتی بود برای بازاندیشی و نگاهی جدید به میراث فلسفی و حکمی ایران.

 به گزارش دفتر ارتباطات مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، چهارمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی مبانی ایران‌شناختی پیشرفت با موضوع "حکمت‌های عملی ایرانیان" با سخنرانی دکتر قاسم پورحسن عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر سیدجواد میری عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. دبیري این نشست تخصصی را دکتر موسی عنبری استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران به عهده داشت.

اين نشست كه در محل مركز الگوي اسلامي ايراني پيشرفت برگزار و  اساتید و کارشناسان و اعضای اندیشکده‌های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نيز حضور داشتند.

به‌ ضرورت بازشناسی حکمت ایرانی در برابر سیطره معرفتی غربی پرداخته شد.

در ابتداي نشست دکتر قاسم پورحسن، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به تحلیل عمیق جایگاه حکمت ایرانی در مقایسه با نظام‌های معرفتی غربی پرداخت و بر اهمیت بازخوانی میراث فلسفی و حکمی ایران تأکید ویژه کرد. وی ضمن انتقاد از تسلط کامل نظریه‌های فلسفی و جامعه‌شناسی غربی بر فضای دانشگاهی ایران، ضرورت توجه به حکمت عملی ایرانی را به عنوان راهکار بنیادین برای پیشرفت علوم انسانی در کشور مطرح نمود.

دکتر پورحسن بیان داشت که فلسفه و حکمت را نباید محدود به میراث ارسطویی و سنت فلسفی غربی دانست. وی خاطرنشان کرد: «تعارف فلسفه صرفاً ارسطویی نیست بلکه فلسفه یعنی تفکر آزاد عقلی بدون پیش‌داوری‌های دینی یا نرماتیو. اگر فلسفه را این‌گونه تعریف کنیم، حکمت ایرانی به معنای واقعی کلمه فلسفه است.» وی افزود که در دوران باستان نیز فیلسوفان بزرگی چون افلاطون و ارسطو در ایران و هند تأثیر پذیرفتند، ولی سهم بزرگ و قابل اعتنایی از حکمت و فلسفه در ایران شکل گرفته که در غرب کمتر شناخته شده است.

ایران؛ مرکز دانایی شرق در نگاه تاریخ

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به نقش برجسته ابن سینا و فارابی، گفت که این حکمای بزرگ، ضمن آموختن میراث فلسفی یونانی، به حکمت عملی ایرانی تکیه کردند و در کنار آموزه‌های دینی، فلسفه‌ای مستقل و متناسب با زمان خود ارائه دادند. وی در ادامه تأکید کرد :« حکمت ایرانی بر اخلاق، دادگری، و حیات جمعی تأکید دارد و بدون این عناصر، حکمت عملی نمی‌تواند معنا پیدا کند. ابن سینا می‌گوید نمی‌شود انسان را جدا از حیات جمعی دید و سعادت، فضیلت و اخلاق مندی را بیرون از اجتماع جست‌وجو کرد.»

وی به نکته مهم برابری زن و مرد در خرد اشاره کرد و افزود که فارابی و ابن سینا در آثار خود تأکید کرده‌اند که زن و مرد در نیروی خرد برابرند و از منظر اخلاق، انسان است که اهمیت دارد، نه جنسیت.

دکتر پورحسن همچنین به وضعیت معرفتی دانشگاه‌های ایران پرداخت و بیان داشت : «امروزه نظام‌های معرفتی یورو سنتریک یا اروپا مدارانه به حدی سیطره پیدا کرده‌اند که عملاً نظام‌های معرفتی غیرغربی از جمله حکمت ایرانی، در علوم انسانی و جامعه‌شناسی جایی ندارند. این سیطره باعث شده تا بسیاری از مباحث حکمی، فلسفی و عرفانی شرق در دانشگاه‌های ایران مورد بی‌توجهی قرار بگیرد.

فوکو و تبارشناسی تمدن غربی

وی در ادامه بحث ، به آثار فوکو و ادوارد سعید اشاره کرد وگفت دراین آثار  نسبت به سلطه معرفتی غرب هشدار داده‌شده است. و براین عقیده هستند که غرب نه تنها شرق را در نظام سیاسی و اقتصادی تحت سلطه دارد، بلکه نظام‌های معرفتی و فرهنگی را نیز تحت کنترل گرفته است.

به گفته دکتر پورحسن، «ما امروز دچار وضعیت مغلوبیت معرفتی نسبت به غرب هستیم و این باعث شده تا بسیاری از مفاهیم فلسفی و حکمی ایرانی مغفول بمانند.»

دکتر قاسم پورحسن در بخش دیگری از سخنان خود،  به سابقه تاریخی ایران به عنوان مرکز دانایی در شرق اشاره کرد و گفت :« مورخان یونانی مانند کتریاس و لارتیوس اهمیت ایران را به عنوان مهد حکمت و دانش در شرق تصدیق کرده‌اند.» وی همچنین از نامه داریوش به یونانیان سخن گفت که در آن از حکمت ایرانی دفاع و دعوت به تعامل فرهنگی و فلسفی شده است.

او یادآور شد که با وجود این سابقه پر افتخار، امروزه میراث حکمی ایرانی در کشور کمتر شناخته شده و پژوهش‌های علمی درباره آن محدود است.

دکتر پورحسن به ضرورت بازخوانی این میراث به صورت علمی و دقیق اشاره کرد و گفت: «حکمت ایرانی نباید به عنوان یک موضوع تاریخی صرف دیده شود، بلکه باید به عنوان یک نظام معرفتی فعال و قابل استفاده در حل مسائل معاصر مورد توجه قرار گیرد.»

وی در پایان تأکید کرد که بدون توجه به حکمت عملی ایرانی و بازسازی این میراث، علوم انسانی و اجتماعی در ایران، نمی‌توانند به طور مستقل و موفق عمل کنند و همچنان در چنبره نظام‌های معرفتی غربی گرفتار خواهند بود. به گفته وی، «این بازشناسی، نه تنها ضرورت فرهنگی بلکه یک نیاز علمی و فلسفی است که می‌تواند زمینه‌ساز توسعه و پیشرفت واقعی در علوم انسانی و جامعه‌شناسی باشد.»

بازانديشي در مباني معرفت

در ادامه اين نشست دکتر سید جواد میری، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بازخوانی و بازاندیشی در مبانی معرفت به‌ویژه در زمینه حکمت ایرانی پرداخت. وي در سخنان خود با اشاره  به اهمیت توجه به معرفت‌های غیرغربی، از ضرورت بازسازی وحدت معرفت گفتند. دکتر میری با نگاهی انتقادی به سلطه‌ علمی غرب و تأثیر آن بر نظام‌های معرفتی، بر لزوم توجه به حکمت، عرفان و تصوف به‌عنوان منابع غنی تولید معرفت در دنیای امروز تأکید کردند.

دکتر سیدجواد میری به بررسی ابعاد مختلف معرفت بشری و جایگاه اندیشه‌های علامه محمدتقی جعفری پرداخت و توجه ویژه‌ای به وضعیت علوم جدید و چالش‌های معرفتی عصر معاصر داشت. وی در ابتدا با اشاره به سیطره علم مدرن در اروپا و آمریکا در سه دهه اخیر گفت: "هرچند علم مدرن به طور گسترده‌ای در جهان غرب نفوذ کرده، اما نباید علم را حقیقتی مطلق تلقی کرد، چرا که علم تنها یکی از روش‌های تاریخی درک بشری است."

 بحران تجزیه معرفتی در دنیای امروز

دکتر میری یکی از مشکلات عمده بشر معاصر را بحران تجزیه معرفتی دانست و افزود: "امروزه در دانشگاه‌ها و رشته‌های مختلف، هر شاخه علمی با زبانی خاص به مسائل می‌نگرد و نتیجه آن، از دست رفتن وحدت معرفت است." وی به این نکته اشاره کرد که علوم مختلف از جمله جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و انسان‌شناسی هرکدام به صورت جداگانه پدیده‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهند که این امر موجب محدود شدن امکان تبیین جامع پدیده‌های انسانی و هستی می‌شود. به باور وی، "حکمت می‌تواند راهی برای بازسازی وحدت معرفت باشد، زیرا این حوزه دارای دغدغه‌ای جهانی و انسان‌شمول است."

اندیشه‌های علامه جعفری و اقلیم‌های معرفتی

در ادامه بحث، دکتر میری به اندیشه‌های علامه محمدتقی جعفری پرداخت و اظهار داشت که در ایران، اندیشه‌های ایشان اغلب یا ستایش‌گرانه یا نقدهای سطحی از آن مطرح می‌شود، بدون آنکه به طور جدی در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه مورد توجه قرار گیرد. وی با اشاره به کتاب‌های معروف علامه جعفری همچون عرفان مثبت و عرفان اسلامی، بیان کرد: "علامه جعفری به انسان و تحقق زندگی معقول تأکید داشت و اندیشه‌هایش فراتر از سنت‌های فلسفی رایج در ایران بود."

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سپس به معرفی "اقالیم هفت‌گانۀ معرفت" علامه جعفری پرداخت که شامل هفت ساحت معرفتی می‌شود:

  1. اقلیم فلسفی: توانایی درک حقیقت بر اساس برهان و استدلال.
  2. اقلیم علمی: معرفتی مبتنی بر مشاهده و آزمایش (ساینس).
  3. اقلیم شهود: دسترسی به معانی از طریق اشراق و علم حضوری.
  4. اقلیم حکمت: دستیابی به معرفت انسانی فراتر از تعلقات قومی، مذهبی یا جغرافیایی.
  5. اقلیم اخلاق: عمل به گزاره‌های اخلاقی که پنجره‌های تازه‌ای از معرفت می‌گشاید.
  6. اقلیم عرفانی: بهره‌گیری از سنت‌های اشراقی و عرفانی متنوع در تمدن‌های مختلف.
  7. اقلیم مذهبی: معرفتی برآمده از متون مقدس و سنت‌های دینی.

 وی در ادامه به برآیند این اقالیم هفت‌گانه پرداخت که معرفت دینی را شکل می‌دهد و فراتر از تعریف‌های محدود رایج در فقه و فلسفه است.

چالش‌های حکمرانی و تمدن‌سازی

دکتر میری در ادامه سخنان خود به چالش‌های حکمرانی و تمدن‌سازی در جهان معاصر اشاره کرد و گفت که برخی مفاهیم مانند سوبژکتیویسم، نیهیلیسم و سکولاریسم در عصر حاضر به مسائلی پیچیده تبدیل شده‌اند، پرداخت و توضیح داد که این مفاهیم نه تنها در حوزه فلسفه بلکه در دنیای سیاسی و اجتماعی نیز تاثیرگذار هستند و لازم است که در تفکر اسلامی و ایرانی با نگاه انتقادی و حکمی بازاندیشی شوند.

دکتر میری در پایان با اشاره به اهمیت بازاندیشی در مبانی معرفت و به ویژه اندیشه‌های علامه جعفری، گفت: "چالش‌هایی همچون فردگرایی افراطی و نیهیلیسم تنها با یک رویکرد حکمی و انتقادی، قابل فهم و مدیریت هستند. بازخوانی آثار علامه جعفری می‌تواند به بازسازی وحدت معرفت و تمدن‌سازی در جهان اسلام کمک کند."

گفتنی است سلسله نشست‌های مبانی ایرانشناختی پیشرفت با حمایت مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و با همکاری دانشگاه‌ها و مراکز علمی کشور درحال برگزاری است.

Back to top