دوشنبه, ۰۳ دی ۱۴۰۳

رئیس مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بر ضرورت هم افزایی عدالت و پیشرفت در این الگو تاکید کرد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، صادق واعظ زاده طی سخنانی در نشست هم اندیشی صاحب نظران و پژوهشگران عدالت که در مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برگزار شد، اظهار کرد:

رسیدن به نظریه و الگوی تحقق عدالت در جمهوری اسلامی ایران ویژگی‌های متعددی دارد. مهم تر از همه ویژگی­های اساسی است که در سخنان مقام معظم رهبری -که در اول جلسه پخش شد- به آن اشاره فرمودند که باید مبتنی بر معارف عمیق اسلامی و نیز کاربردی باشد.

وی ادامه داد: در این مقطع که الگوی پیشرفت در دست تدوین است و الگوی پایه مراحلی از تدوین را گذرانده بعضی از ویژگی‌ها خودنمایی می‌کند. یکی از این موارد، ضرورت حل تضاد و تناقض یا حداقل تفاوت و واگرایی است که بین عدالت و پیشرفت به­ نظر می­رسد.

رئیس مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با بیان این که هیچ یک از نظریه‌های عدالت و توسعه نتوانسته‌اند این مساله را به نحو قابل قبولی حل کنند و این مساله در الگوی پیشرفت و نظریه عدالت باید حل شود، ادامه داد: ما نمی‌توانیم دو نظریه متفاوت برای عدالت و پیشرفت داشته باشیم چون هم عدالت و هم پیشرفت، هدف‌های کلان و اساسی جامعه است. بنابراین اگر این دو یک چیز نباشند یا حداقل هم افزا نباشند، باید دو نوع هدف گذاری کنیم و همین امر منجر به ایجاد مشکلی می‌شود که نظریه‌های متعدد عدالت و توسعه با آن دست به گریبان هستند. وی یک علت اصلی جدایی نظریه ­های عدالت از توسعه و پیشرفت را ملاک مورد نظر آن­ها برای برخورداری اشخاص از مواهب و امکانات ذکر کرد.

واعظ زاده اظهار کرد: برخی نظریه­ های توسعه اصولا صورت مساله عدالت را حذف کرده‌اند مانند نظریه‌ اقتصاد نو لیبرال یا اقتصاد بازار که معتقد است اگر رقابت کامل برقرار شود عدالت خود به خود تأمین می‌شود. در مقابل، نظریه ­های عدالت، عموماً پیشرفت را مورد نظر قرار نداده‌اند. زیرا ملاک برخوردارشدن در جامعه را نداشته­ های اشخاص دانسته­ ا­ند. در حالی که پیشرفت در مفهوم اساسی خود به معنی افزایش و ارتقای مادی و معنوی داشته‌ها است. اگر از نظریه عدالت توزیعی که از این نظر کاملا با پیشرفت منافات دارد بگذریم نظریه عدالت فرصتی هم به دنبال تامین دسترسی برابر به فرصت­های نداشته‌ برای اشخاص است.

وی با اشاره به اینکه نظریه عدالت قابلیتی حتی بدتر از این است، گفت: این نظریه می­خواهد نقص در قابلیت اشخاص را جبران کند و ملاک برخورداری را کمبود و نداشتن قابلیت می­داند و قابلیت بیش از دسترسی به فرصت، امری شخصی و غیر اجتماعی است و دراصول خود با پیشرفت که یک امر اجتماعی است منافات دارد.  

وی علت دیگر جدایی نظریه­ های عدالت از توسعه و پیشرفت را نوع نگاه آن­ها به موضوع تساوی دانست و افزود: در واقع اگر چه نظریه پردازان عدالت عموماً عدالت را به مفهوم تساوی ندانسته‌اند اما واقعا در عمق دیدگاهشان به سمت برقراری تساوی بین اشخاص رفته‌اند. عدالت توزیعی تامین نیازهای اولیه اشخاص، عدالت فرصتی دسترسی اشخاص به فرصت­ها و عدالت قابلیتی قابلیت­های اشخاص را می­خواهد مساوی کند. در حالی که عدالت عمیق­ تر از تساوی اشخاص است.

واعظ ‌زاده ادامه داد: عبارت "‌عدالت انصاف است" اولین بار بر زبان مولی امیرالمومنین (ع) جاری شد و انصاف در لغت به معنی برابری دو نصف است اما سؤال این است که این دو نصف کدام است. وی در پاسخ به این سؤال گفت: امام علی (ع) فرمودند  العدل وضع شی موضعه" یا " العدل یضع الامور مواضعها" . در اینجا حضرت دو چیز را با هم مقایسه نمی‌کنند. بلکه شیء را با جایگاهش مقایسه می‌کنند و شاید این با عدالت استحقاقی سنخیت داشته باشد.در واقع آن دو نیمه ­ای که باید باهم برابر باشند شیء و جایگاهش است و این نکته بسیار ظریفی است.

واعظ زاده تصریح کرد: شاید "عدالت استحقاقی" بتواند دو مشکل دوری نظریه ­های عدالت از مفهوم پیشرفت، یعنی مشکل ملاک برخورداری و مشکل تساوی اشخاص را حل کند. به این معنا که داشته­ های اشخاص ملاک برخورداری بیشتر آن­ها باشد و داشته­ ها و برخورداری­ها با وسعت نظر و به­ طور جامع شامل امور مادی و معنوی در نظر گرفته شود.  در این ­صورت اشخاص به لحاظ داشته‌های خود باید از چیزی که ندارند برخوردار شوند یعنی به خاطر استعدادی که شخص دارد باید از چیزی برخوردار شود و به خاطر علمی که دارد باید به او امکانی داده شود. 

وی ادامه داد: حتی آیا می‌شود گفت تقوا باید ملاک برخورداری اشخاص باشد یا تقوا فقط در نزد خدا ملاک کرامت بیشتر است؟ در هر حال علم، تقوا و جهاد به عنوان ملاک برتری در نصوص اسلامی ذکر شده ‌است و استعداد هم به عنوان یک ملاک برای استحقاق برخورداری از سوی شهید مطهری بیان شده است. بنابراین عدالت یعنی هر شایستگی استحقاقی دارد و شایستگی و استحقاق هر شخص باید متناسب باشد.  پس داشتن شایستگی ملاک برخورداری است.

در این صورت سخنانی که نقل شده که انسان‌ها مانند دندانه‌های شانه برابرند یا علما نباید در برابر گرسنگی مظلوم ساکت بنشینند چه می‌شود؟ آیا در این سخنان عدالت به معنی تساوی، و نداشتن به عنوان ملاک برای برخورداری مطرح نشده است؟

وی در پاسخ به این سؤال گفت اگر داشته­ های اشخاص به­ طور جامع دیده شود و ملاک برخورداری قرار گیرد این مسئله حل می­شود. اولاً تساوی انسان­ها تساوی در انسانیت و ویژگی­های اساسی انسانی است که داشته به ­حساب می­آید و به خاطر این داشته ­های عمومی، همه اشخاص استحقاق برخورداری متناسب با آن دارند. وی افزود همه انسان‌ها انسان هستند بنابراین از حقوق اولیه انسانی برخوردارند. حضرت نمی‌فرماید در مقابل عالم نبودن افراد نباید ساکت نشست بلکه می‌فرماید در مقابل گرسنگی نباید ساکت نشست، زیرا علم مراتبی دارد و اشخاص متناسب با استعداد علمی خود به علم دست می­آیند اما سیر شدن شکم نیاز اولیه انسان است و برخورداری از آن به­جز طبیعت انسانی که همه انسان­ها دارند ملاک دیگری نیاز ندارد و اگر کسی گرسنه ماند عدالت تأمین نشده است.

یعنی حتی نیازهای اساسی که به لحاظ کمبود و نبودنش باید تامین شود به یک داشته احاله می­شود و در این حالت است که عدالت و پیشرفت به­هم نزدیک می‌شود. زیرا داشتن یک شایستگی به استحقاق برخورداری از چیز دیگری منجر می­شود و این به معنی افزایش داشته­ ها است که با مفهوم پیشرفت نزدیک است.

وی گفت: من بیشتر می‌خواهم مساله - و نه پاسخ آن- را مطرح کنم. بنابراین یک مساله این است که عدالت و پیشرفت را به طریقی تعریف کنیم تا بتوانیم یک افق واحد را هدف قرار دهیم.

 رئیس مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با اشاره به ضرورت همراهی نظر و عمل در عدالت گفت: این امر تقریبا بدیهی است که مجریان عدالت باید عدالت را بشناسند. اگر چه عدالت خواهی یک امر فطری است اما کسی که در جهت تحقق عدالت در جامعه مبسوط الید است باید عمیقاً عدالت را بشناسد وگرنه منابع و امکانات به هدر خواهد رفت و عدالت چیزی نیست که با همان مقدار شناخت فطری به وسیله‌ی مدیران و مجریان قابل عمل باشد.

وی افزود: اگر نظریه عدالت در اختیار مجری عدالت نباشد حتما به گمراهی می‌رود و ما با این مشکل مواجه بوده‌ایم.

اما می‌خواهم به یک نکته دیگر تاکید کنم و آن این است که عدالت پژوهان وعدالت شناسان ما باید عدالت خواه باشند.

واعظ زاده در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه عدالت شناسی تنها کار عقل نیست گفت: این که عدالت، قرار دادن یا قرار داشتن هر چیز در جای خود است حاکی از آن است که عدالت هماهنگی و توازن است بنابراین از نوع زیبایی است. پس شناخت عدالت نوعی زیبایی شناسی است.  یعنی صرفا عقل برای شناختن عدالت کافی نیست بلکه به احساس هم نیاز است. اگر احساس کسی نسبت به عدالت و بی­عدالتی حساس نباشد عدالت را به ­درستی نمی­تواند بشناسد. در سطح عمیق­تر، شناختن عدالت علاوه بر عقل، کار قلب هم هست و به اعتقاد قلبی و ایمان هم نیاز دارد چنانکه عدل الهی جزو اصول دین و اعتقادات ما است که فقط با عقل آن­ها را نپذیرفته­ ایم بلکه ایمان قلبی نیز در شناخت آن­ها مؤثر است.

واعظ ‌زاده گفت: عالمی که وقتی از کلاس و بحث عدالت فارغ می‌شود عدالت از دستور کارش خارج می­­شود و پس از کنار گذاشتن کتاب و دفتر عدالت و نوشتن سند عدالت دیگر کار خود را تمام شده تلقی می‌کند به کار تهیه نظریه و الگوی عدالت نمی­آید.  بلکه همان برافروختگی که در کلام مولا علی (ع) است که فرمودند «اگر بیت المال به کابین زنان رفته‌ باشد آن­را باز پس می‌ستانم» برای عدالت­ پژوه و عدالت شناس لازم است.

وی افزود: بدون عدالت­خواهی پژوهشگر و نظریه پرداز عدالت اولا نظریه عدالت نظریه­ ای مبتنی بر شناخت درست از عدالت نخواهد بود و ثانیا قابلیت اجرا پیدا نخواهد کرد. ضروری است عدالت به صورت درست و هم افزای با پیشرفت در پیش نویس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت درج شود تا الگو پس از تأیید و تصویب، راهنمای عمل مجریان شود و عدالت و پیشرفت توامان را تأمین کند.

Back to top