در نشست اندیشهورزی اندیشکده سیاست الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بررسی اهمیت پرداختن به موضوع نقش فلسطین در مبارزه با رژیم اشغالگر قدس در دستور کار قرار گرفت.
سخنران این نشست دکتر عباس خامهیار پژوهشگر و صاحب نظر در موضوع فلسطین بود که در جمع حاضران در نشست اندیشهورزی اندیشکده سیاست مطرح شد؛ ایشان در این نشست و در جمع اعضاء اندیشکده سیاست الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اساتید و صاحبنظران این حوزه به اهمیت موضوع فلسطین پرداختند، خامهیار در ابتدای سخنان خود با اقرار به اینکه؛ اشتباه میکنیم اگر موضوع فلسطین را فقط و صرفا یک پروژه اشغالگری بدانیم چرا که بسیاری از اندیشمندان بزرگ در اینرابطه از دیرباز قلمفرسایی کردند و این پروژه را یک پروژه کاملاً استعماری دانستند و آنچه که در طوفان الاقصی اتفاق افتاد و حمایتهای بیسابقهای که از تنها سرزمین باقیمانده تحت اشغال بعد از جنگ جهانی دوم شد. نشان داد که چه میزان این پروژه استعماری است و چه اهمیتی برای استعمارگران امروزی دارد.
دکتر خامهیار در ادامه مطالب خود با اشاره به اینکه همیشه روی این مسئله تأکید دارد که حضرت امام در آغاز نهضت ضداستبدادی ضد دیکتاتوری و ضد شاهی در سخنرانی عصر عاشورا در مدرسه فیضیه 1342 نزدیک به حدود یکساعت سخنرانی؛ 15 بار نام شاه را به کار میبرد و 18 بار نام اسرائیل را، این نشان از پیوند استبداد واستعمار میدهد و تا زمانی که این معضل پروژه استعماری رژیم صهیونیستی حل نشود، جهان اسلام همانطور که رهبری هم فرمودند بزرگترین مشکل جهان اسلام همین رژیم غاصب است و از این بابت ما همواره تا این معضل باقی است ما مشکل خواهیم داشت؛ لذا این را مشکل زودگذری نبینیم و این را یک مشکل دائم؛ گذشته حال و آینده خواهد بود.
ایشان در ادامه سه محور اصلی که اهمیت موضوع فلسطین، را چنین بیان کرد:
محور اول حمایت از بازپسگیری حقوق مردم فلسطین در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اینکه بر چه مبانی اسلامی و مصالح و منافع ملی استوار هست، این شاید مهمترین پرسشی باشد که در افکار عمومی هم مطرح است، و سؤال میشود به هیچ طبقه و قشر خاصی را هم اختصاص ندارد، تقریباً یک سؤال فراگیر همهجانبه افکار عمومی داخل کشور ما هست، به نظر من از سه منظر و بر سه مبنا این حمایت استوار است؛ مبنای اول از این سه مبنا، مبنای انسانی اخلاقی است در این مبنای انسانی اخلاقی هم قانون اساسی مالامال از چنین مطالبی هست بحث از صحبت از اردوگاه مستکبران و مستضعفان و استکبارستیزی و حمایت از مستضعفان جهان است، این یک مبنای کاملاً حقوقی است این مبانی حقوقی قانون اساسی که بالاخره قانون خطمشی نظام هست تمامی اینها هم مستند بر مبانی دینی و فقهی است؛ یعنی خود این نیاز به یک پیوست جداگانهای دارد که این مبانی را به لحاظ دینی و به لحاظ فقهی و اصولی در واقع میتواند تفسیر و تبیین کند، امروز بعد انسانی قضیه فلسطین، بیش از هر زمان دیگری بعد از تحولات اخیر تجلی پیدا کرده، بحث فلسطین امروز برای جهانیان یک بحث فراملی، فرادینی، فرامذهبی، فراجغرافیایی، فرا قومیتی است و کاملاً یک بحث انسانی است که هیچ مرزی را نمیشناسد.
این جنگ مذهبی هست و برای صهیونیستها مبنای مذهبی دارد، از همان ابتدای تشکیل 1948 تاکنون، برداشتهای غیراخلاقی برداشت های انحرافی از تورات، در قالب آموزه های تلمودی اجرا می شود این نسل کشی کودکان که آنها را حشراتی موذی میدانند، بر اساس آموزههای تلمودی است. از الان باید این ها را از بین برد، چون فردا آزارشان به دیگران میرسد این شعب برگزیده خداوند است و بقیه حیوانات انسان نمایی هستند، یا باید از بین بروند یا باید در خدمت قوم یهود درایند این ها افراطی ترین حکومت مذهبی در تاریخ جهان را تشکیل میدهند، ما الان داریم و این قدر این حکومت دینی است که حتی سکولارهای لامذهب امثال نتانیاهو مجبور هستند، خودشان را مذهبی جلوه بدهند و همراهی کنند.
همه اینها هم بر اساس آموزههای انحرافی و برداشت از تورات است و میبینند چگونه این مساجد و چگونه این مراکز را و چگونه آن شبکههای مذهبی ضاحیه را یکایک از بین بردند، بههرحال یک نوع اسلام زدایی یک نوع اسلامستیزی و مسلمان ستیزی است و ما با یک آپارتاید مذهبی تمامعیار با یک نوع نژاد پرستیه تمامعیار که نمادش ستاره داوود و آموزههای تلمودی هست مواجهیم و این را باید در نظر بگیریم.
نکته سوم یا مبنای سوم مصالح و منافع ملی است، حالا اگر واقعاً ما روی بحث مسئله انسانی، جامعه ما یا بخشی از جامعه ما توجه است، به ما چه ارتباط دارد، یا اگر اعتقادی هم نداشته باشیم مبانی دینی و مبانی مذهبی حداقلش مبنای مصالح ملی و منافع ملی ما میتواند استدلالی برای ورودمان و برای تبیین حمایتهای خودمان از قضیه فلسطین داشته باشیم.
پایه این رژیم علاوه بر نژادپرستی، روی دوپایه استوار است، این را هم کاملاً در همه نمادهای این رژیم عیان است، یکی بحث ستاره داوود است که آن پایه مذهبی هست و دوم هم بحث توسعهطلبی و دوخطی که از نیل تا فرات، در اینرابطه هیچ احدی شک ندارد، از ابتدا تا انتها و تا به امروز بحث توسعهطلبی یکی از اهداف و برنامههای اصلی رژیم است، هیچ موقعی این رژیم به لحاظ جغرافیایی عقبنشینی نداشته، شما تئوریهای جنگی بن گوریون را مطالعه کنید، می بینید همیشه مطرح است که باید سریع کار را یکسره کرد و همیشه باید در زمین دشمن جنگ را آغاز و ادامه داد تا بعد از پیدایش حزبالله امکان نداشت اینها یک وجب از سرزمینهای اشغالی عقبنشینی کرده باشند، 1948 را نقشه را روی میز بگذارید، ببینید با کمک انگلیسها بهخصوص کجا بودند، چند درصد بودند به کجا رسیدند، 1967 تمام این سرزمینهای کشورهای عربی را در 6 روز تصرفکردن 1978 نوار اشغالی جنوب لبنان و 1982 تا بیروت رسیدند و همچنان این مسئله ادامه داشت، اولینبار بود در تاریخ اشغالگری که بالاخره یک گروهی آمدند به نام حزبالله اینها را سر جایشان نشاندند و آنها را به عقبنشینی واداشتند، این در تاریخ بیسابقه بود در تاریخ اشغالگری. دراینرابطه بههرحال به لحاظ جغرافیایی این توسعهطلبی تا حدودی تا یک مدتی متوقف شد؛ اما به شیوههای مختلف ادامه داشت و این شیوه هم شیوههای اقتصادی فرهنگی و سیاسی بود و شیوههای امنیتی و این باز تجزیه جان اسلام یعنی سایکس پیکو2 باز نشر بیانیه بالفور تحت عنوان معامله قرن همه اینها یک نوع توسعهطلبی است، منتها توسعهطلبی در ابعاد غیر جغرافیایی چون در جغرافیا زمینگیر شدند و این توسعهطلبی همچنان ادامه دارد همه این توسعهطلبیها، پیمانهای نظامی که با دیگران و با همسایهها داشتند، محاصرهای که داشتند ترور صدها دانشمند در کشورهای اسلامی بهصورت غیرعلنی، فقط ترورهای دانشمندان ایرانی علنی شده و در کشورهای مختلف این روند ادامه داشته و دارد، همه اینها توسعهطلبی است و همه اینها منافع ملی و مصالح ملی ما را به خطر میاندازد و این توسعهطلبی رژیم اشغالگر قدس محافظت از امنیت ملی ما هم ایجاب میکند.
در پایان سخنرانی آقای دکتر خامهیار اعضای اندیشکده سیاست و دیگر صاحبنظران به طرح پرسشهای خود پرداختند.
گفتنی است مشروح کامل نشستهای اندیشهورزی در سامانه انتشارات وبگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در دسترس عموم علاقمندان قرار میگیرد.