پیشرفت، موضوعی چند رشته‌ایست. خوشبختانه پس از این که مقام معظم رهبری خطوط اساسی پیشرفت اسلامی ایرانی را بیان فرمودند و از استادان و متخصصان خواستند که الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را تهیه کنند. مباحث پیشرفت در رشته‌های مختلف در ایران رونق گرفت که برای طراحی الگو بسیار مغتنم بود. هر قدر مباحث مربوط به پیشرفت در کشور در سطح مراکز علمی و رسانه‌ای مطرح شود، پشتوانه نظری و گفتمانی پیشرفت را تقویت می‌کند که برای کشور مفید بلکه ضروری است.

در ضمن بعضی از این مباحث، سوء تفاهمی در باره معنی واژه پیشرفت و معادل سازی آن در زبان‌های اروپایی شامل فرانسوی و انگلیسی پیش آمده است. در این سوء تفاهم، واژه پیشرفت در زبان فارسی، ترجمه واژه Progress که در قرن نوزدهم در اروپا رایج بود دانسته می‌شود. در نتیجه کاربرد پیشرفت بجای توسعه، بازگشت به گذشته و به مفهوم و واقعیتی پیشا توسعه‌ای پنداشته می‌گردد. در حالی که الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی، مفهومی پسا توسعه‌ای است و نظر به بازگشت به نظریه‌ها یا رویه‌های قدیمی و منسوخ ندارد. در اینجا می‌خواهیم چند کلمه‌ای برای رفع این سوء تفاهم بگوییم.
ایده Progress در اروپا ابتدائاً در قرن هجدهم میلادی پدید آمد. ترجمه Progress به زبان فارسی اولین بار با واژه ترقی انجام شد و واژگان مترقی و راقیه و نظایر آن در رسانه‌ها معمول گشت. مثلا مجله ترقی در ایران حدود یکصد سال قبل و احتمالا با نظر به ایده Progress منتشر شد. از جمله هدف‌های این مجله رسیدن ایران به مراتب بالای اجتماعی بود. ترجمه Progress به پیشرفت خیلی کمتر و بعدها صورت پذیرفت. ترقی ایده‌ای است مبنی بر این که گسترش علم وفناوری می‌تواند در وضعیت اجتماعی بشر بهبود ایجاد کند. یعنی مردم می‌توانند با استفاده از علم و فناوری به ثروت بیشتر و رفاه زیادتر و کیفیت زندگی بهتر دست یابند. فرض بر این بود که ترقی روندی است قاعده‌مند و جهان‌شمول که از اروپا آغاز شده ودر سایر سرزمین‌ها قابل تکرار است. این روند به تصمیم و عمل مردم جامعه وابسته است و شرط آن کاربست خرد در زندگی است. ایده ترقی در اروپا کاملا جدید و بی سابقه و مربوط به دوران پس از قرون وسطی شناخته شد. حتی بسیاری از متفکران اروپایی می‌پنداشتند که اندیشه تحول وضعیت اجتماعی بشر، ایده‌ای کاملا جدید در همه دنیاست. علت امر آن بود که در قرون وسطی، هرگونه اندیشه تحول اجتماعی با دو مانع اساسی مواجه بود. یکی مانع ذهنی بود مبنی بر باور مقامات کلیسا به سقوط و تنزل انسان بسوی فروپاشی پس از اخراج از بهشت و ورود به دنیا. بر این اساس هر گونه امیدی به بهبود شرایط اجتماعی صریحا تخطئه می‌شد. دیگری مانع عینی بود یعنی دردست نبودن تجربه‌ای از تغییر اجتماعی بسوی وضعیتی بهتر در تاریخ هزار ساله اروپا.
متفکران اروپایی با نگاه به گذشته خیلی دور اروپا، دوران یونان باستان را نمونه‌ای از ترقی فاسفه و هنر می‌یافتند. اما در آموزه‌های این دوران چیز زیادی در باره ایده ترقی اجتماعی بدست نمی‌آوردند. افلاطون جامعه یا کشور مطلوب را از نظر حکمرانی، جامعه یا کشوری می‌دانست که حکیمان در آن حاکم باشند. وی اما به چگونگی به قدرت رسیدن حکیمان، که فرآیندی اجتماعی و سیاسی می‌توانست باشد اشاره‌ای نکرده است. ارسطو معتقد بود كه هدف بشر رسیدن به خوشبختی و سعادت یا خیر است که با تلاش و تعلیم و تربیت در مسير سرشت انسان بدست می‌آید. ارسطو حرکت و تحول را محور و اساس طبیعیات خود قرار داد. اما بر تحول ساختار جامعه و طبقات اجتماعی تأکیدی نداشت.
در هر حال مانع ذهنی ترقی در اروپا با فروریختن اقتدار کلیسا و آزاد شدن ذهن‌ها از تعلیمات مربوط از میان برداشته شد. فرانسیس بیکن و دکارت و اصحاب دائرة‌المعارف فرانسه و دیگران در این جهت تلاش فکری بسیاری انجام دادند و در ادامه حتی از باورهای اساسی مشترک میان ادیان فاصله گرفتند. مانع عینی نیز در عمل، با توسعه و کاربست علم و فناوری وتحول در زندگی اجتماعی در اروپا مرتفع شد. انقلاب فرانسه نیز به اندیشه تحول مثبت اجتماعی دامن زد.
ایده ترقی با تغییراتی همراه بوده است. این ایده پس از جنگ جهانی دوم و در پرتو جریان بازسازی آثار جنگ، به مفهوم توسعه با رویکردی عمدتاً اقتصادی که کامل‌تر از ترقی است تبدیل شد. در دهه‌های پایانی قرن بیستم میلادی توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به توسعه اقتصادی افزوده شد. با توجه به ضرورت حفظ محیط زیست از خطرات فعالیت‌های انسانی، مفهوم توسعه پایدار تعریف و رایج شد. در سال‌های اخیر، توسعه، سمت و سوی جدیدی یافته که به توسعه انسانی یا توسعه انسان‌مدار شناخته می‌شود.
اما مفهوم کلی پیشرفت در فرهنگ شرق بویژه در ایران ناشناخته نبوده است. در گاتها آمده است که والاترین مردم کسی می‌تواند باشد که در پیشرفت مردم و آبادی جهان کوشش بیشتری نماید. فلسفه تاریخ در قرآن مبتنی بر خوشبینی نسبت به سرنوشت اجتماعی بشر است. طبق باورهای اسلامی، سرانجام جهان متعلق به پرهیزگاران است. دنیا مزرعه آخرت است و وضعیت هر کس در آن دنیا در شرایط حضور او در این جهان ساخته می‌شود. با وجود فراز و فرودهای فراوان در تاریخ جهان اسلامی، تجربه تحول اجتماعی شدید پس از صدر اسلام در مقیاس جهانی و تداوم آن برای چند قرن واقعیتی شناخته شده بوده‌ است. این پیشرفت اجتماعی بر پایه باور، اندیشه، علم و فناوری صورت پذیرفت.
در متون دینی ما توصیه به پیروان اسلام برای مشارکت در تحول اجتماعی صعودی کم نیست. تأکیدی برقاعده‌مند بودن این تحول بویژه با تفسیرهای اصیل و جدید از متون دینی فراوان است. این قاعده مندی با ذکر قواعد آن در حکمت‌های اسلامی و ایرانی نمایان است. مهمترین متن علمی دیرین در این زمینه در حوزه تمدن اسلامی، دو مجلد مقدمه ابن خلدون بر تاریخ تألیف شده از سوی او در قرن هشتم هجری مقارن با قرن چهاردهم میلادی است. او در این کتاب بر پایه‌گذاری علم عمران مشتمل بر قواعد تحولات اجتماعی در تاریخ تصریح و اقدام می‌کند. وی قاعده‌های اجتماعی زیادی را به عنوان واقعیت عام و جاری در جوامع شهری با استفاده از مشاهده و استدلال کشف می‌کند و قواعد هنجاری متعددی را برای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و حکمرانی جوامع وضع می‌نماید. این کتاب از سوی حکمرانان بعضی از کشورهای اسلامی از جمله عثمانی مورد توجه و مطالعه بوده است. کتاب در قرن نوزدهم از سوی متفکران اروپایی کشف می‌شود و تحسین‌های کم‌نظیری از آن بعمل می‌آید.
سیر فراز و فرود تحولات اجتماعی ایران و کشورهای اسلامی، از چهار صد سال گذشته تا این اواخر، برهه‌های بیداری و نقاط فراز برجسته‌ای را تجربه نکرد. با آگاهی کم و بیش بعضی از ایرانیان از تحولاتی که در سه قرن گذشته در اروپا اتفاق افتاد و بعداً تحت عنوان عصر روشنایی و رنسانس و ترقی و توسعه و مدرنیته نامگذاری و صورت‌بندی شد، آرزوی اقتباس و تقلید جامعه ایرانی از آن تحولات و علل و عوامل آن از یکسو و بازآفرینی نقاط فراز تمدن ایران و اسلام از سوی دیگر در آنان زنده شد و واژگان ترقی و توسعه در مکتوبات علمی و جراید و نیز در اسناد دولتی به وفور تکرار گردید.
جریان کلی اندیشه در ایران، برخلاف اروپا، هیچگاه تحت سلطه کامل و بلند مدت و اندیشه سوز باورهای صلب قرار نگرفت و از واکنشی شبیه به واکنش ناگزیر و افراطی گروه بزرگی از متفکران اروپا در نفی هرچه غیر محسوس است متأثر نشد. لذا علیرغم خرسندی و آرزومندی آحاد جامعه نسبت به مجموعه‌ای از نتایج ترقی و توسعه، تا امروز در مبانی، جدای از آن باقی مانده‌است و باقی خواهد ماند، مگر آنکه مقدماتی شبیه به آن پدیدار شود.
اکنون بازآفرینی نوین اندیشه تحول اجتماعی در حوزه تمدنی ایران را با استفاده از دانش و تجربه و عبرت‌های ترقی و توسعه و بر اساس مبانی خود چه باید بنامیم؟ پیشرفت، بویژه با پسوند اسلامی ایرانی گزینه‌ای برای این نامگذاری است. پیشرفت Progress نیست.

Back to top