پنجشنبه, ۰۱ آذر ۱۴۰۳

در نشست اندیشه‌ورزی اندیشکده سیاست مطرح شد: هوش مصنوعی و تحول در نظام حکمرانی

در نشست اندیشه ورزی اندیشکده سیاست که با حضور اعضای اندیشکده سیاست و دیکر اندیشکده‌ها برگزار شد، به‌موضوع هوش مصنوعی و تحول در نظام حکمرانی شایسته سالار پرداخته شد.

در این نشست دکتر محمد حسینی مقدم عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پیرامون موضوع چنین بیان داشت: هوش مصنوعی امروز نقش مهمی در جهان امروز بازی می‌کند. تاریخ تمدن بشر براساس تکنولوژی تغییر نموده است، یعنی هر زمانی که ابزار تولید تغییر کرد، در پی آن، در شیوه تولید هم تغییراتی پدید آمد،به صورتی که اثر خود را بر سیاست گذاشته است؛ یعنی در گذشته بشر، با انقلاب کشاورزی، از جامعه ایلیاتی به جامعه کشاورزی عبور کرد و با انقلاب صنعتی به جامعه صنعتی رسید. در حال حاضر هم بشر با انقلاب فناوری در مرحله جامعه اطلاعاتی قرار گرفته است. امروزه گوگل، هوش مصنوعی و اندروید می‌دانند که حرکت و حضور ما در اینترنت چگونه بوده است و برای داشتن سابقه، گراف تغییرات را در بایگانی خود حفظ کرده اند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی ادامه داد: در حال حاضر ریزتراشه‌هایی وجود دارد که می‌توان آنها را در مغز کار گذاشت و به وسیله آن، توانایی‌های عجیبی به فرد داد.

دکتر حسینی مقدم ادامه داد: در جغرافیای اطلاعاتی جدید مباحث در مقایسه با گذشته تفاوت کرده است، یعنی بر اساس این که اطلاعات را از کدام سرور بگیریم (امارات، چین، امریکا) نتایج متفاوت خواهد بود. مقام امریکایی در مذاکرات از یک استاد امریکایی که دسترسی به اطلاعات گوگل دارد، کمک می‌گیرد و او می‌داند که جوان تهرانی محدوده پایین‌تر از میدان انقلاب چه علایق و نگرانی‌هایی دارد. و بالاتر از میدان انقلاب چه؟ این حکمرانی داده محور است، یعنی جمع آوری، تحلیل و کاربرد سیستماتیک داده‌ها برای رفع نیازهای عمومی و حل مشکلات پیچیده کشور که هدف آن افزایش شفایت، کاهش ناکارآمدی‌ها و ایجاد دولتی پاسخگوتر و سازگارتر است.
وی ادامه داد: اطلاعات به مثابه نقطه عزیمت دستیابی به آینده مطلوب عمل می‌کند، با اطلاعات می توان سیستم تدبیر را اصلاح و بازسازی کرد. بعد از دمکراسی و تکنوکراسی و .... اکنون نوبت دیتا‌کراسی رسیده است.
وی با تقسیم بندی هوش مصنوعی ادامه داد: هوش مصنوعی سه رکن اصلی دارد: سخت افزارها، نرم افزارها و داده ها. اگر درحال‌حاضر چین به عنوان یکی از ابرقدرت‌های هوش مصنوعی شناخته شده است به دلیل استفاده از پنجره طلایی جمعیتی اش در این کشور است.
وی ادامه داد: سوپر اپلیکیشنی در چین وجود دارد به نام "وی چت" که سفارش غذا در آن روزانه به 120 میلیون نفر در روز رسیده که می‌تواند به عنوان مثال تاثیر جمعیت بر هوش مصنوعی بدان اشاره کرد. وی همچنین اظهار کرد؛ برای بررسی یک موضوع ، فرد عادی فقط می‌تواند در محدوه زمان، ارتباط دو یا سه متغیر را بررسی کند، ولی هوش مصنوعی، می‌تواند تعداد بسیار زیادی از متغیرها را در یک زمان کوتاه، ارتباط سنجی کند.
وی با اشاره به اینکه دولت استونی تجربه خوبی در این زمینه دارد گفت: این کشور در اوایل قرن جدید با چالش مهمی مواجه بود که با جمعیت کم و استقلال تازه به دست آمده و جداییش از شوروی به دنبال یک الگوی پیشرفت بود. لذا راه حل جسورانه و مبتکرانه را در تبدیل شدن به جامعه دیجیتال با هدایت داده‌ها و فناوری را اتخاذ کرد، به صورت دو راهبرد اصلی داشت: ایجاد شناسه دیجیتال در سراسر کشور و ارائه خدمات برخط، توسعه زیرساخت مدیریت داده.
وی ادامه داد: هوش مصنوعی در حکمرانی شایسته سالار نیز می‌تواند این نتایج را داشته باشد: بهبود فرایندهای تصمیم‌گیری با استفاده از داده‌ها، افزایش شفافیت و کاهش سوگیری، بهینه سازی تخصیص منابع، پیش بینی دقیق فرایندها، ارتقای سیستم‌های نظارتی برای جلوگیری از فساد، بهبود ارائه خدمات عمومی، افزایش مشارکت شهروندان، ایجاد فرصت‌های برابر برای افراد جامعه. برای مثال با مشارکت شهرداری و پلیس می‌توان به افراد بیشتری تماس گرفت و برای مشارکت امتیاز داد.
وی در مورد تلاقی هوش مصنوعی و شایسته‌سالاری گفت: ارزیابی عینی مهارت‌ها، استخدام بدون تبعیض، تحلیل عملکرد، شناسایی استعدادها، پیش بینی موفقیت، بهینه سازی کار گروهی. در بحش شناسایی استعدادها هوش مصنوعی می‌تواند در تحلیل داده‌های متنوع، تحلیل رفتاری، پیش بینی عملکرد کمک کند. همچنین در پرورش استعدادها و در ارزیابی و انتخاب نیروی انسانی هم می‌تواند کمک کند. در خصوص هوش مصنوعی چالش‌ها و نگرانی‌هایی وجود دارد مانند: کاهش نقش عوامل انسانی، سوگیری الگوریتمی، پیچیدگی و عدم شفافیت در تصمیم گیری، امنیت سایبری و آسیب پذیری سیستم‌ها، مسائل اخلاقی در واگذاری قدرت به هوش مصنوعی، ظهور تکنوکراسی هوش مصنوعی، و دستکاری داده ها که می تواند نتایج را تغییر دهد.

دو سناریو به عنوان پیشنهاد می‌توان مطرح کرد: یکی استفاده از داده مداری به عنوان غایت و هدف، و دوم استفاده از داده مداری به عنوان ابزار. اولی به دنبال دست یابی به کارآمدی، شفافیت، اثربخشی و اعتماد به محتوای سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است و دومی می‌گوید هر برنامه پیشرفت نیازمند به کار گیری ابزارهای مناسب است و داده مداری یکی از کارآمدترین ابزارها برای تحقق سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.

در ادامه این نشست، دکتر بهروزی لک عضو اندیشکده سیاست الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) به بحث بحران معنا در شایسته سالاری پرداخت. به نظر ایشان انتقادات دیلتای و هوسرل در خصوص غلبه بعد مادی بر بعد انسانی امور، قابل توجه است، مکتب فرانکفورت نیز این بحث را برجسته کرده و در دیدگاه دینی بحث دنیاگرایی و طغیان مطرح شده است. در دنیای جدید پدیده نویی به عنوان بحران معنا و بحران معیار وجود دارد که چه چیزی درست است یا درست نیست و با چه معیارهایی می‌توان این را تشخیص داد و اصلا معیاری وجود دارد یا خیر؟  بحران معنا چگونه پیدا می‌شود: زمانی که شاهد تصویرهای مختلفی باشیم که افراد را سردرگم کند که کدام درست است. در عصر پست مدرن رسانه ها در این زمینه نقش مهمی دارند که باعث زیر سوال رفتن نگاه خطی و نگاه موجود به زندگی می شود. در این وضعیت معنا زیر سوال می رود که از نیمه دوم قرن بیستم این نقد به نگاه مدرن شکل گرفت که نتیجه آن در دوران حاضر ، ساختن حقیقت‌های مجعول به جای یافتن حقیقت‌های معمول است، یعنی افراد دیگر وضع غالب را مسلم نمی‌گیرند. در عصر مدرن مفهوم افسون زدایی را داشتیم اما در عصر پست مدرن، افسون زدگی جدید بروز می‌کند. بر اساس عقلانیت ارتباطی هابرماسی در فضای ارتباطی تصویرهای متعارضی شکل گرفته لذا وضعیت از شفافیت خارج شده است. معیارهای ما در الگو عقلانی و دینی و ایرانی هستند اما این سازه منسجم و شفاف را چگونه باید در معرض تغییرات مزبور قرار داد، زیرا افراد در یک نظام معنایی جدید زندگی می کنند که برای متفاوت بودن و شدن باید معیارها و معنایشان از امور تغییر نماید.
برای این چالش باید در سند راهبردهایی را مد نظر قرار دهیم:
1- پذیرش تغییرات جدید بر اساس استماع قول احسن که ممکن است ظرفیت‌های جدیدی را آزاد کند.
2- در تفکر عقلانی اسلامی ظرفیت هماهنگ شدن با مقتضیات زمان وجود دارد.
3- عقلانی سازی شاخص‌های موجود شایسته سالاری راهبرد دیگر است.
4- ارائه راهکارهای پیشگیرانه برای به هم ریختن معنا
5- ایجاد آمادگی برای بازتاب ها و تاثیرات بحران معنا در آینده جامعه خودمان

Back to top