در ادامه سلسله نشستهای تخصصی «مبانی ایرانشناختی پیشرفت»، نشستی با موضوع «هنر، معماری و زبان معنا در تمدن اسلامی ایرانی» در مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با حضور اساتید دانشگاه و اعضای اندیشکده های مرکز برگزار شد.
در این نشست، پروفسور محمود گلابچی، چهره ماندگار ایران در معماری و مهندسی راه و ساختمان و استاد دانشکده معماری و هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به همراه دکتر حسن بلخاری، استاد دانشگاه تهران و عضو اندیشکده فرهنگ مرکز الگو، و دکتر شهریاری نیازی، دانشیار دانشگاه تهران و دبیر اندیشکده فرهنگ و دبیر این نشست علمی، به بحث و تبادل نظر ، در جمع اساتید و اعضای اندیشکده های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و جمعی از صاحبنظران و علاقه مندان این حوزه پرداختند.
معماری ایران: جلوهای از تمدن و فناوری باستانی
دکتر گلابچی در این نشست به تشریح جایگاه معماری ایران در تاریخ پرداخت و اظهار داشت: «معماری پرشکوه ایران، چه در دوران پیش از اسلام و چه پس از آن، گواهی بر بهرهمندی فرهیختگان این سرزمین از فناوری پیشرفته، فرهنگ غنی و تمدنی قدرتمند است.» وی با اشاره به آثار شاخص معماری ایران مانند زیگورات چغازنبیل، تخت جمشید، طاق کسری، سازههای آبی شوشتر، گنبد کاووس و گنبد سلطانیه، افزود: «این بناها نهتنها از نظر زیباییشناسی، بلکه از منظر مهندسی و پایداری نیز شاهکارهایی بینظیر هستند.»
دکتر گلابچی در ادامه بهطور خاص به گنبد کاووس اشاره کرد که با ۵۳ متر ارتفاع، بلندترین سازه آجری جهان محسوب میشود و با طراحی هوشمندانه نسبتهای طول و عرض، پس از گذشت ۸۰۰ تا ۹۰۰ سال همچنان در برابر زلزله مقاوم مانده است. همچنین گنبد سلطانیه را بهعنوان اثری الهامبخش در معماری جهانی معرفی کرد و گفت: «گنبد کلیسای جامع سانتا ماریا دل فیوره در فلورانس ایتالیا با الهام از گنبد سلطانیه ساخته شده است.»
معماری پایدار ایرانی: درسهایی از گذشته برای آینده
استاد دانشکده معماری و هنرهای زیبا دانشگاه تهران با تأکید بر توجه معماری سنتی ایران به محیط زیست و بهرهوری انرژی، اظهار داشت: «پیشینیان ما با طراحی بادگیرهای چندجهته در شهرهایی مانند کاشان، یزد و حاشیه خلیج فارس، بدون استفاده از انرژی فسیلی، مکانیکی یا الکتریکی، دمای ساختمانها را در گرمای تابستان از ۴۰ درجه به ۲۲ درجه سانتیگراد کاهش میدادند.» وی افزود: «این فناوری که حتی در کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز از ایران اقتباس شده، نمونهای از معماری پایدار است که امروز به فراموشی سپرده شده است.»
گلابچی با انتقاد از وضعیت کنونی معماری در مناطق ایران از جمله مناطق گرمسیری ایران، گفت: «در حالی که پیشینیان ما با استفاده از بادگیرها و جریان طبیعی هوا و آب، محیطی خنک ایجاد میکردند، امروز به سیستمهای پرهزینه و انرژیبر مانند اسپیلت وابسته شدهایم.» وی تأکید کرد که تولید سرما در مقایسه با گرما، فرآیندی پیچیده و پرهزینه است و معماری سنتی ایران راهحلهایی هوشمندانه برای این چالش ارائه داده بود.
چالشهای معماری معاصر ایران: از دست رفتن هویت
این استاد برجسته دانشگاه تهران با ابراز تأسف از تأثیر فرهنگ غربی بر معماری و شهرسازی ایران در چند قرن اخیر، اظهار داشت: «تأثیرپذیری از الگوهای غربی باعث شده است که هویت و اصالت ایرانی در معماری کمرنگ شود. در گذشته، معماری ایران با اقلیم، باورها و نیازهای انسانی همخوانی داشت، اما امروز شاهد پروژههایی مانند مسکن مهر هستیم که بدون توجه به تفاوتهای اقلیمی مناطق مختلف، از چابهار تا کردستان، بهصورت یکسان اجرا میشوند.»
وی افزود: «معماری نواحی شمالی، جنوبی و کوهستانی ایران باید متفاوت باشد، اما در حال حاضر به اقلیم، باورها و هویت انسانی توجهی نمیشود. این امر باعث شده که معماری امروز ایران بازتابدهنده تاریخ و تمدن غنی این سرزمین نباشد.»
راهکارهایی برای احیای معماری اصیل ایرانی
دکترگلابچی برای برونرفت از این چالشها، پنج راهکار کلیدی پیشنهاد داد:
- فرهنگسازی در جامعه: باید از تقلید نماهای یونانی و کلاسیک فاصله گرفته و به سوی معماری اصیل ایرانی حرکت کنیم.
- آموزش معماری با هویت ایرانی: آموزش معماری متناسب با فرهنگ و اقلیم ایران باید از مراکز فنی و حرفهای تا دانشگاهها بهصورت الزامی ارائه شود ، تا خسارات ناشی از بلایای طبیعی مانند زلزله کاهش یابد.
- نظارت سازمانهای اجرایی: نهادهایی مانند سازمان نظام مهندسی و شهرداریها باید مجوز ساختوسازهایی را صادر کنند که با فرهنگ و هویت ایرانی همخوانی داشته باشند.
- سیاستهای تشویقی برای انرژیهای پاک: قانونگذاران باید با ارائه مشوقها، سازندگان را به استفاده از فناوریهای پایدار و انرژیهای پاک ترغیب کنند.
- نقش نهادهای بالادستی: شورای عالی انقلاب فرهنگی و مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، باید با سیاستگذاریهای مناسب، این تفکر را در کشور نهادینه کنند.
جایگاه ایران در علوم و تمدن جهانی
گلابچی در بخش دیگری از سخنان خود به جایگاه ایران در علوم مختلف اشاره کرد و گفت: «ایران نهتنها در معماری، بلکه در پزشکی، فقه، فلسفه و نجوم نیز در قلههای علم جهان قرار داشته است. کتابهای ابنسینا قرنها در دانشگاههای معتبر دنیا تدریس شده و کشف الکل توسط محمد بن زکریای رازی، گامی بزرگ در درمان بیماریهایی مانند تراخم چشم بود.»
وی در پایان تأکید کرد: «معماری امروز ایران شایسته تمدن و تاریخ این سرزمین نیست. جوانان ما باید بدانند که همهچیز از غرب نیامده است. باید با شناخت دقیق گذشته و برنامهریزی برای آینده، شرایطی فراهم کنیم که پروژههای معماری با هویت و فرهنگ ایرانی اجرا شوند.»
این نشست بار دیگر بر ضرورت بازنگری در رویکردهای معماری و شهرسازی ایران تأکید کرد و نشان داد که بازگشت به هویت اصیل ایرانی میتواند راهگشای چالشهای کنونی این حوزه باشد.
در ادامه این نشست و بعد از سخنان دکتر گلابچی دیگر سخنران این نشست علمی آقای دکتر محمد بلخاری استاد دانشگاه تهران و عضو اندیشکده فرهنگ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بود که به موضوع "معنا در هنر"پرداخت.
هنر به مثابه زبان معنا
دکتر بلخاری متن موضوع محوری خود را "مفهوم زبان در هنر و معماری" معرفی کرد. درادامه تأکید کرد قصد دارد دراین نشست به هنر و معماری به عنوان یک "زبان معنا" بپردازد؛ زبانی که فراتر از کلمات، مفاهیم عمیق فلسفی، فرهنگی و عرفانی را از طریق فرمهای زیبا و مجسم منتقل میکند. این نگاه، متفاوت از یک تحلیل صرفاً ساختاری است و بر محتوای معنایی نهفته در آثار هنری تمرکز دارد. دکتر بلخاری با کمک مثالهای ملموس از ادبیات و هنر و اثر کلاسیک، بینوایان ویکتور هوگو را نمونهای بارز در این باره ذکر کردن و اظهار داشت : چگونه یک داستان (فرم) میتواند حامل مفاهیم عمیق رستگاری، بخشش و عدالت (معنا) در سراسر جهان باشد و از آن این معانی فهمیده شود. ایشان در همین زمینه مثال دیگر را مفهوم "مایا" در فلسفه شرق عنوان کردند که درک همزمان وجود و عدم را میطلبد؛ درکی که عقل قادر به فهم آن نیست و تنها از طریق تمثیل و اسطوره (گونهای از هنر) قابل انتقال است. ایشان با ذکر یک مثال قرآنی درباره ادراک حرکت کوهها به تقویت این ایده پرداختند.
خاستگاه مفهومی "هنر" در فرهنگ ایران باستان
دکتر بلخاری برای نشان دادن عمق ریشههای این نگاه در فرهنگ ایران، به سراغ متون کهن اوستایی رفتند. ایشان با ذکر این مطلب که در اوستا، واژه "هنر" (هونر) بسیار فراتر از یک مهارت فنی است. این واژه به عنوان صفتی برای خداوند (اهورامزدا) به کار رفته و به معنای "قوه تمیز حق از باطل" و "عدالت در پاداش دادن" است. این مفهوم با "خرد" (بهمن) و "اشا" حقیقت و نظم cosmic پیوندی ناگسستنی دارد. این نگاه، هنر را در سنت ایرانی امری قدسی و مرتبط با حقیقتجویی معرفی میکند.
تداوم مفهوم در عرفان اسلامی-ایرانی
در ادامه دکتر بلخاری افزودند که این مفاهیم از ایران باستان به دوران اسلامی انتقال یافت و در قالب عرفان اسلامی بازتعریف شد. ایشان به آرای "سید حیدر آملی"، عارف بزرگ شیعه در قرن هشتم هجری، استناد میکند که دیدگاه او درباره "وحدت در عین کثرت" و "کثرت در عین وحدت" کلید فهم چگونگی تجلی معنا در فرم است. از نگاه او، جهان مظهر و تجلی حق است و موجودات همچون آیینههایی هستند که حقیقت واحد را در شکلهای متکثر نشان میدهند. این دیدگاه، مبنای فلسفی برای هنری است که میخواهد امر متعالی (معنا) را در امر مادی (فرم) نشان دهد.
کاربرد در معماری: از نظریه تا عمل
دکتر بلخاری در بخش دیگری از سخنان خود به طور خاص به معماری پرداختند. معماری اصیل ایرانی-اسلامی تنها به دنبال کارکردگرایی صرف یا زیبایی ظاهری نبوده است. برجستهترین مثال ارائه شده، "آینهکاری" است که صرفاً یک تزئین نیست، بلکه تجسم عینی آن دیدگاه عرفانی است: انعکاس نورهای متعدد از یک نور واحد، نماد کاملِ تجلی "وحدت در کثرت" است. همچنین اشاره میشود که معماری حقیقی (برخلاف ساختوساز صرف) بر پایه یک "ایده" و "فرم" معنادار بنا میشود که قصد دارد مخاطب را به سمت درک حقیقتی بالاتر سوق دهد.
تفاوت معماری معنادار و ساختوساز صرف
دکتر بلخاری در ادامه با تاکید بر اساس آنچه گفته شد، تمایزی قاطع بین "ساختمان" و "معماری" قائل است. اظهار کرد: "ساختمان" جایی است که محور بنیادین آن صرفاً کارآمدی و utility است. اما "معماری" جایی است که "فرم" به عنوان حامل "معنا" و "ایده" محور اصلی است. این فرم باید چنان زیبا و جذاب باشد که مخاطب را به سوی معانی عمیقتر بکشاند، درست مانند داستانی که خواننده را مجذوب خود میکند تا به مفاهیم آن پی ببرد. این همان "زبان معنا" در عمل است.
دکتر بلخاری در پایان به عنوان نتیجه بحث به موضوع فراموشی مبانی و دعوت به بازگشت پرداخت.
دکتر بلخاری در پایان سخنان خود با ابراز تأسف، به "فراموشی" این مبانی فلسفی و عرفانی غنی در دوران معاصر اشاره کرد. او خاطرنشان کرد که حتی سنتگرایان نیز در تدوین یک "مکتب هنری اسلامی" منسجم مبتنی بر این اصول، کوتاهی کردهاند. نتیجهگیری نهایی این است که هنر و معماری در تمدن ایرانی-اسلامی، هرگز یک امر سکولار نبوده، بلکه همواره به عنوان زبانی برای بیان معانی متعالی و جذب انسان به سوی حقیقت عمل کرده است. بنابراین، بازگشت به این مبانی برای خلق آثار هنری و معماری معنادار در جهان امروز ضروری است.